امروز وقتی در مورد یکی از آدمهای بدنام اوایل انقلاب حرف زد توی ذهنم شروع کردم به جمع آوری تمام اطلاعاتی که درباره او توی ذهنم داشتم. اطلاعاتی که بیشترشان جهت گیری منفی ای داشت. تصویر او در ذهنم آدمی بیرحم، قاطع، و کسی بود که جون انسان ها براش مهم نیست. نمیدونستم که اطلاعاتی که توی مغزم در حال تلاش برای جمع کردنشونم به هیچ دردی نخواهد خورد. همون اول به اولین جملاتش ضربه فنی شدم.

اونچه میدونستم و اونچه بهم گفته شده بود رو گذاشتم کنار هم .سهم من شرمندگی بود از اینکه چقدر نسبت به آدمهایی که نمیشناسم تحت تاثیر نظرات افرادی هستم که صلاحیت و انصاف لازم رو ندارند.

تصمیم گرفتم تا اطلاع ثانوی تا کسی را ندیده ام و با او از نزدیک آشنا نشده ام، حتی نظرات خودم رو هم درباره او به رسمیت نشناسم.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها